ذوالقرنین:
نام ذو القرنین و وقایع مربوط به بزرگی و عظمت او قبل از اینکه داستانش در قرآن نازل شود معروف بوده است. مردم او را به عنوان ذو القرنین میشناختند و این از نظر قرآن و قرائن اطراف آیات، مسلم است. نیز، معلوم است که نزول این آیات، بر اساس سؤالی بوده که مردم از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله درباره ذو القرنین کردهاند
سبب نزول سوره کهف این بود که قریش سه نفر را به قبیله نجران فرستادند تا از یهودیان آن دیار مسائلی را بیاموزند و با آن رسول خداصلی الله علیه وآله را بیازمایند. آن سه نفر «نضربن حارث بن کلده»، «عقبةبن ابیمعیط» و «عاص بن وائل سهمی» بودند.
یهودیان گفتند: سه مساله از او بپرسید، اگر آن طور که ما میدانیم پاسخ داد، در ادعایش راستگو است. آنگاه از یک مساله دیگر بپرسید، اگر گفت میدانم، بدانید که دروغگو است. گفتند: آن مسائل چیست؟ جواب دادند که از او از احوال جوانانی بپرسید که در قدیم الایام بودند و از میان مردم خود بیرون شده و غایب گشتند و در غیبتگاه خود خوابیدند. از او بپرسید چقدر خوابیدند؟ نفراتشان چند بود؟ چه چیز از غیر جنس خود همراهشان بود؟ و داستانشان چه بود؟
مطلب دوم اینکه از او بپرسید داستان موسی که خدایش دستور داد از یک عالم پیروی کن و از او تعلم گیر چه بود؟ آن عالم که بود؟ موسی چگونه از او پیروی کرد؟ و سرگذشت موسی با او چه بود؟
سوم اینکه از او از سرگذشتشخصی بپرسید که میان مشرق و مغرب عالم گردید تا به سد یاجوج و ماجوج رسید; او که بوده؟ و داستانش چگونه بوده است؟
یهودیان پس از عرضه این مسائل جواب آنها را نیز به فرستادگان قریش دادند و گفتند: اگر این طور که ما شرح دادیم جواب داد، صادق است، وگرنه دروغ میگوید.
فرستادگان قریش پرسیدند: آن یک سؤال دیگر که گفتید چیست؟ گفتند: از او بپرسید که قیامت چه وقتبهپا میشود؟ اگر ادعا کرد که من میدانم قیامت چه موقع بهپا میشود، دروغگو است، ولی اگر گفت جز خدا کسی تاریخ آن را نمیداند، راستگو است.
فرستادگان قریش به مکه برگشتند، آنها آن مسائل را مطرح کردند. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: فردا جوابهایش را میدهم; اما در وعدهای که داد «انشاءالله» نگفت. به همین جهت، چهل روز وحی از او قطع شد تا آنجا که رسول خداصلی الله علیه وآله غمگین گردید و (بعضی از) یارانش که به وی ایمان آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده و به استهزاء و آزار ایشان پرداختند; ابوطالب نیز سخت در اندوه شد.
پس از چهل شبانهروز، سوره کهف بر پیامبر نازل شد. رسولخداصلی الله علیه وآله از جبرئیل سبب تاخیر را پرسید؟ (جبرئیل) گفت:ماقادرنیستیم ازپیش خود نازل شویم جز به اذن خدا.
پیشتر گفتیم که طرح داستان ذو القرنین در قرآن، براساس سؤالی بوده که مردم از پیامبر اکرم کرده بودند. حال به چگونگی و کیفیت طرح این داستان در قرآن میپردازیم.
«و یسئلونک عن ذی القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا»
و از تو ای پیامبر درباره ذو القرنین سؤال میکنند، در پاسخ ایشان بگو:به زودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو میکنم.
«انا مکنا له فی الارض و اتیناه من کل شیء سببا» ما او را در روی زمین قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم.
سفر به مغرب
«فاتبع سببا» ذو القرنین از این اسباب و وسایل استفاده کرد و راه سفر را در پیش گرفت.
«حتی اذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فی عین حماة و وجد عندها قوما» تا به غروبگاه آفتاب رسید. در آنجا چنین در نظرش مجسم شد که خورشید در چشمه یا دریایی تیره و گلآلود فرو میرود و در آنجا مردمی را دید که مجموعهای از انسانهای نیک و بد بودند.
«قلنا یا ذا القرنین اما ان تعذب و اما ان تتخذ فیهم حسنا» گفتیم ای ذو القرنین، آیا میخواهی بدان ایشان را مجازات کنی، یا روش نیکویی در مورد آنها انتخاب مینمایی؟
«قال اما من ظلم فسوف نعذبه ثم یرد الی ربه فیعذبه عذابا نکرا»
ذو القرنین گفت: ما کسی را که ستم ورزیده مجازات خواهیم کرد; سپس او به سوی پروردگارش باز میگردد و خداوند او را مجازاتی شدید خواهد نمود; یعنی ظالمان و ستمگران، هم مجازات این دنیا را میکشند و هم عذاب آخرت را.
«واما من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی وسنقول له من امرنا یسرا» و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر - بیشتر از استحقاقش - خواهد داشت و ما به فرمان خود، او را به کاری آسان واخواهیم داشت.
ادامه ی این مطلب جذاب را در ادامه ی مطلب بخوانید...
|
امتیاز مطلب : 134
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29